معنی فارسی subcentrally
B1زیرمرکزی، به شیوهای اشاره دارد که در آن مدیریت یا فعالیتها به طور غیرمستقیم از یک مرکز انجام میشود.
In a manner that supports or is subordinate to a central organization or area.
- ADVERB
example
معنی(example):
این پروژه به طور زیرمرکزی مدیریت شد تا مشارکت محلی را تضمین کند.
مثال:
The project was managed subcentrally to ensure local participation.
معنی(example):
منابع به طور زیرمرکزی تخصیص مییابند تا توزیع بهتری در جوامع ایجاد شود.
مثال:
Resources are allocated subcentrally for better distribution in communities.
معنی فارسی کلمه subcentrally
:
زیرمرکزی، به شیوهای اشاره دارد که در آن مدیریت یا فعالیتها به طور غیرمستقیم از یک مرکز انجام میشود.