معنی فارسی subcommandership

B2

فرماندهی زیردستی به عنوان یک مقام میان‌ردبه‌ای در سلسله مراتب نظامی، مسئولیت‌ها و نقش‌های خاصی را در مدیریت و هدایت عملیات‌ها شامل می‌شود.

The rank or position of being a subordinate commander, involving responsibilities in leadership and operational effectiveness.

example
معنی(example):

فرماندهی زیردستی او با استراتژی‌های نوآورانه مشخص شد.

مثال:

His subcommandership was marked by innovative strategies.

معنی(example):

فرماندهی زیردستی نیاز به درک قوی از فرماندهی و همکاری دارد.

مثال:

The subcommandership requires a strong understanding of both command and collaboration.

معنی فارسی کلمه subcommandership

: معنی subcommandership به فارسی

فرماندهی زیردستی به عنوان یک مقام میان‌ردبه‌ای در سلسله مراتب نظامی، مسئولیت‌ها و نقش‌های خاصی را در مدیریت و هدایت عملیات‌ها شامل می‌شود.