معنی فارسی subcutaneous
B1 /sʌbkjuːˈteɪnɪəs/زیرپوستی، به جایی از بدن اشاره دارد که در زیر پوست قرار دارد، معمولاً به بافت یا اعصابی که در این ناحیه قرار دارند، اشاره میکند.
Located or occurring beneath the skin
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Pertaining to the fatty layer under the skin.
example
معنی(example):
پزشک تزریق را زیرپوستی انجام داد.
مثال:
The doctor gave the injection subcutaneously.
معنی(example):
چربی زیر پوست به حفظ دمای بدن کمک میکند.
مثال:
Subcutaneous fat helps insulate the body.
معنی فارسی کلمه subcutaneous
:
زیرپوستی، به جایی از بدن اشاره دارد که در زیر پوست قرار دارد، معمولاً به بافت یا اعصابی که در این ناحیه قرار دارند، اشاره میکند.