معنی فارسی subdatary
B1زیرمجموعه به اجزای فرعی یا مرتبط در یک مجموعه بزرگتر اشاره دارد.
Relating to something subordinate or a secondary component.
- OTHER
example
معنی(example):
عناصر زیرمجموعه در پروژه آینده حیاتی هستند.
مثال:
The subdatary elements are crucial for the upcoming project.
معنی(example):
در مدیریت داده، اجزای زیرمجموعه باید به خوبی کار کنند.
مثال:
In data management, the subdatary components must be functioning well.
معنی فارسی کلمه subdatary
:
زیرمجموعه به اجزای فرعی یا مرتبط در یک مجموعه بزرگتر اشاره دارد.