معنی فارسی subdebutante

B1

زیر دبیوتانت، دختری که به زودی در مراسم دبیوتانت شرکت خواهد کرد و تحت آموزش‌های خاصی قرار می‌گیرد.

A young woman who is on the verge of being presented at a debutante ball.

example
معنی(example):

زیر دبیوتانت برای مهمانی ورودش هیجان‌زده بود.

مثال:

The subdebutante was excited for her coming-out party.

معنی(example):

به عنوان یک زیر دبیوتانت، او آموزش آداب و رسوم را برای این رویداد دریافت کرد.

مثال:

As a subdebutante, she received etiquette training for the event.

معنی فارسی کلمه subdebutante

: معنی subdebutante به فارسی

زیر دبیوتانت، دختری که به زودی در مراسم دبیوتانت شرکت خواهد کرد و تحت آموزش‌های خاصی قرار می‌گیرد.