معنی فارسی subdenomination
B1زیرمذهب، شاخهای کوچکتر از مذهب اصلی که به گروه خاصی از پیروان اختصاص دارد.
A smaller division within a larger religious group.
- NOUN
example
معنی(example):
زیرمذهب به منظور خدمت به گروه خاصی از باورمندان تأسیس شد.
مثال:
The subdenomination was established to cater to a specific group of believers.
معنی(example):
زیرمذهب به شعبههای کوچکتر درون یک مذهب بزرگتر اشاره دارد.
مثال:
Subdenomination refers to smaller branches within a larger religious denomination.
معنی فارسی کلمه subdenomination
:
زیرمذهب، شاخهای کوچکتر از مذهب اصلی که به گروه خاصی از پیروان اختصاص دارد.