معنی فارسی subdialectally
B1به شیوهای که به زیر لهجه اشاره دارد.
In a manner relating to a subdialect.
- ADVERB
example
معنی(example):
جامعه به صورت زیر لهجهای ارتباط برقرار میکند.
مثال:
The community communicates subdialectally.
معنی(example):
آنها در گردهماییهای محلی به صورت زیر لهجهای ابراز وجود میکنند.
مثال:
They express themselves subdialectally at local gatherings.
معنی فارسی کلمه subdialectally
:
به شیوهای که به زیر لهجه اشاره دارد.