معنی فارسی subdiapasonic

B2

مربوط به فرکانس‌های پایین در موسیقی که زیر دیاپازون محسوب می‌شود.

Relating to or characteristic of subdiapason frequencies in music.

example
معنی(example):

دامنه زیر دیاپازونیک در آزمایش بررسی شد.

مثال:

The subdiapasonic range was explored in the experiment.

معنی(example):

آنها صداهایی در طیف زیر دیاپازونیک تولید کردند.

مثال:

They produced sounds in the subdiapasonic spectrum.

معنی فارسی کلمه subdiapasonic

: معنی subdiapasonic به فارسی

مربوط به فرکانس‌های پایین در موسیقی که زیر دیاپازون محسوب می‌شود.