معنی فارسی subducting

B2

فعل حال استمراری 'subduct' که به معنای در حال فرو رفتن است.

The ongoing process of a plate moving beneath another.

example
معنی(example):

صفحه‌ای که به زیر می‌رود زلزله ایجاد می‌کند.

مثال:

The subducting plate creates earthquakes.

معنی(example):

صفحات زیر رونده یکی از اصلی‌ترین دلایل فعالیت آتشفشانی هستند.

مثال:

Subducting plates are a major cause of volcanic activity.

معنی فارسی کلمه subducting

: معنی subducting به فارسی

فعل حال استمراری 'subduct' که به معنای در حال فرو رفتن است.