معنی فارسی subessential

B1

زیرمهم، اجزای لازم برای تکمیل چیزی اما نه جزء اصلی آن.

Referring to parts or elements that are necessary, but not fundamental or primary.

example
معنی(example):

اجزای زیرمهم برای عملکرد سیستم لازم هستند.

مثال:

The subessential components are necessary for the system to function.

معنی(example):

بدون اجزای زیرمهم، دستگاه به درستی کار نخواهد کرد.

مثال:

Without the subessential parts, the machine won't work properly.

معنی فارسی کلمه subessential

: معنی subessential به فارسی

زیرمهم، اجزای لازم برای تکمیل چیزی اما نه جزء اصلی آن.