معنی فارسی subfalcate
B1زیرفکی، به معنای کمی کج یا منحنی که حالت کاملاً کج را ندارد.
Describing a shape that is slightly curved or arched, but not fully so.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
برگها به عنوان زیرفکی در ظاهر خود توصیف شدند.
مثال:
The leaves were described as subfalcate in their appearance.
معنی(example):
ساختارهای زیرفکی کمی کج میشوند، برخلاف ساختارهای کاملاً فکی.
مثال:
Subfalcate structures curve slightly, unlike the fully falcate ones.
معنی فارسی کلمه subfalcate
:
زیرفکی، به معنای کمی کج یا منحنی که حالت کاملاً کج را ندارد.