معنی فارسی subfissure
B2شکاف فرعی به یک شکاف کوچکتر در یک ساختار بزرگتر اشاره دارد، معمولاً در زمینه geology یا دیگر زمینههای علمی.
A smaller crack or opening in a larger geological formation.
- NOUN
example
معنی(example):
زمینشناسان یک شکاف فرعی را در ساختار سنگی پیدا کردند.
مثال:
Geologists found a subfissure in the rock formation.
معنی(example):
شکاف فرعی اجازه داد تا آب از لایه عبور کند.
مثال:
The subfissure allowed water to seep through the layer.
معنی فارسی کلمه subfissure
:
شکاف فرعی به یک شکاف کوچکتر در یک ساختار بزرگتر اشاره دارد، معمولاً در زمینه geology یا دیگر زمینههای علمی.