معنی فارسی subfractionally
B1به شیوهای اطلاق میشود که در آن کار یا دادهها به قسمتهای کوچکتر تقسیم میشوند.
In a manner that divides or analyzes something into smaller parts or fractions.
- ADVERB
example
معنی(example):
پروژه به صورت زیرکسر به چند فاز تقسیم شد.
مثال:
The project was subfractionally divided into several phases.
معنی(example):
دادهها بهصورت زیرکسر تحلیل شدند تا روندها شناسایی شوند.
مثال:
The data was analyzed subfractionally to identify trends.
معنی فارسی کلمه subfractionally
:
به شیوهای اطلاق میشود که در آن کار یا دادهها به قسمتهای کوچکتر تقسیم میشوند.