معنی فارسی subintroductive
B1زیرمعرفتی، اشاره یا بیان سطح زیرین برای روشن کردن و تبیین موضوع اصلی.
Related to remarks or comments that serve as preparatory introductions.
- OTHER
example
معنی(example):
اظهارات زیرمعرفتی به درک بهتر رساله اصلی کمک کرد.
مثال:
The subintroductive remarks helped clarify the main thesis.
معنی(example):
نظرات زیرمعرفتی او بسیار بینشدار بود.
مثال:
His subintroductive comments were very insightful.
معنی فارسی کلمه subintroductive
:
زیرمعرفتی، اشاره یا بیان سطح زیرین برای روشن کردن و تبیین موضوع اصلی.