معنی فارسی subitane
B1ناگهانی، چیزی که به طور غیرمنتظره یا ناگهانی اتفاق میافتد.
Occurring suddenly or unexpectedly.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او احساس خوشحالی ناگهانی کرد.
مثال:
He experienced a subitane feeling of happiness.
معنی(example):
طوفان ناگهانی رسید و همه را غافلگیر کرد.
مثال:
The storm arrived subitane, catching everyone off guard.
معنی فارسی کلمه subitane
:
ناگهانی، چیزی که به طور غیرمنتظره یا ناگهانی اتفاق میافتد.