معنی فارسی subjectional

B1

دربارهٔ موضوع یا شرایطی که تحت تأثیر دیدگاه‌های فردی قرار دارد.

Relating to or based on personal opinions or feelings.

example
معنی(example):

دیدگاه‌های تبعیض‌آمیز او اغلب بر تصمیماتش تأثیر می‌گذاشت.

مثال:

Her subjectional views often influenced her decisions.

معنی(example):

در یک تحلیل تبعیض‌آمیز، احساسات شخصی مهم هستند.

مثال:

In a subjectional analysis, personal feelings matter.

معنی فارسی کلمه subjectional

: معنی subjectional به فارسی

دربارهٔ موضوع یا شرایطی که تحت تأثیر دیدگاه‌های فردی قرار دارد.