معنی فارسی sublayer

B1

لایه فرعی به یکی از لایه‌های زیرین اطلاق می‌شود که زیر لایه اصلی قرار دارد.

A layer beneath a main layer, often with distinct characteristics.

example
معنی(example):

لایه‌های زمین شامل لایه‌های فرعی مختلفی هستند.

مثال:

The strata of the earth include various sublayers.

معنی(example):

هر لایه فرعی دارای ویژگی‌های خاصی است که بر زمین‌شناسی تأثیر می‌گذارد.

مثال:

Each sublayer has distinct properties that affect the geology.

معنی فارسی کلمه sublayer

: معنی sublayer به فارسی

لایه فرعی به یکی از لایه‌های زیرین اطلاق می‌شود که زیر لایه اصلی قرار دارد.