معنی فارسی sublegislature
B2نهادهای قانونی که در سطح فرعی در یک دولت یا ایالت وجود دارند و معمولاً نقش آنها محدود به امور محلی است.
Legislative bodies that operate at a sub-national level, usually with limited powers concerning local matters.
- NOUN
example
معنی(example):
ایالت دارای یک نهاد فرعی قانونگذاری است که مسئولیت حکمرانی محلی را بر عهده دارد.
مثال:
The state has a sublegislature responsible for local governance.
معنی(example):
نهادهای فرعی قانونگذاری بسته به قانون اساسی ممکن است در اختیارات متفاوت باشند.
مثال:
Sublegislature entities may vary in powers depending on the constitution.
معنی فارسی کلمه sublegislature
:
نهادهای قانونی که در سطح فرعی در یک دولت یا ایالت وجود دارند و معمولاً نقش آنها محدود به امور محلی است.