معنی فارسی sublethally
B1به وضعیتی اشاره دارد که باعث آسیب میشود اما منجر به مرگ نمیشود و موجودات تحت تأثیر آن ممکن است عوارضی را تجربه کنند.
Referring to a state where an organism is harmed but not killed, often experiencing stress or impairment.
- ADVERB
example
معنی(example):
این ماده شیمیایی به صورت فرونشانی بر ماهی تأثیر گذاشت و باعث اضطراب آنها شد اما نجات نیافتند.
مثال:
The chemical affected the fish sublethally, causing them distress but not death.
معنی(example):
موجوداتی که به صورت فرونشانی تحت تأثیر قرار گرفتهاند، میتوانند نشانههایی از استرس نشان دهند.
مثال:
Sublethally affected organisms can show signs of stress.
معنی فارسی کلمه sublethally
:
به وضعیتی اشاره دارد که باعث آسیب میشود اما منجر به مرگ نمیشود و موجودات تحت تأثیر آن ممکن است عوارضی را تجربه کنند.