معنی فارسی sublingual
B1 /sʌbˈlɪŋɡwəl/روشی از مصرف دارو که در آن دارو زیر زبان قرار می‌گیرد و از طریق غشاء زیر زبان جذب می‌شود.
Relating to or affecting the area beneath the tongue.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Administered through placement under the tongue.
معنی(adjective):
Situated beneath the tongue.
example
معنی(example):
داروهای زیرزبانی زیر زبان قرار می‌گیرند تا سریع جذب شوند.
مثال:
Sublingual medications are placed under the tongue for quick absorption.
معنی(example):
او قرص‌های زیرزبانی را ترجیح می‌دهد چون سریع‌تر از قرص‌های سنتی عمل می‌کنند.
مثال:
He prefers sublingual tablets because they work faster than traditional pills.
معنی فارسی کلمه sublingual
:
روشی از مصرف دارو که در آن دارو زیر زبان قرار می‌گیرد و از طریق غشاء زیر زبان جذب می‌شود.
