معنی فارسی submember

B1

زیر عضو، فردی که بخشی از یک گروه یا سازمان بزرگ‌تر است و معمولاً مسئولیت‌های خاصی در آن دارد.

A member that is part of a larger group or organization, usually with specific responsibilities.

example
معنی(example):

یک زیر عضو کمیته یک ایده جدید پیشنهاد داد.

مثال:

A submember of the committee proposed a new idea.

معنی(example):

هر زیر عضو نقش خاصی برای ایفا دارد.

مثال:

Each submember has a specific role to play.

معنی فارسی کلمه submember

: معنی submember به فارسی

زیر عضو، فردی که بخشی از یک گروه یا سازمان بزرگ‌تر است و معمولاً مسئولیت‌های خاصی در آن دارد.