معنی فارسی subness

B1

زیر بودن، سطحی از یک ویژگی که بیانگر زیر یا زیری بودن است.

The quality or state of being beneath or subordinate.

example
معنی(example):

زیر بودن ماده برای دوام آن مهم است.

مثال:

The subness of the material is important for its durability.

معنی(example):

اندازه‌گیری زیر بودن می‌تواند در انتخاب اجزای مناسب کمک کند.

مثال:

Measuring the subness can help in selection of the right components.

معنی فارسی کلمه subness

: معنی subness به فارسی

زیر بودن، سطحی از یک ویژگی که بیانگر زیر یا زیری بودن است.