معنی فارسی subopaquely

B1

به صورتی که شفافیت کامل ندارد و نور را به طور ملایمی پخش می‌کند.

In a manner that is not fully transparent but allows some light to diffuse.

example
معنی(example):

فیلم سطح را به طور نیمه‌مات پوشش داد و نور را پخش کرد.

مثال:

The film covered the surface subopaquely, diffusing the light.

معنی(example):

لامپ به طور نیمه‌مات نوری ساطع کرد و درخششی ملایم ایجاد کرد.

مثال:

The lamp emitted light subopaquely, creating a soft glow.

معنی فارسی کلمه subopaquely

: معنی subopaquely به فارسی

به صورتی که شفافیت کامل ندارد و نور را به طور ملایمی پخش می‌کند.