معنی فارسی subordinary
B1زیرordinary به چیزی اشاره دارد که غیرمعمول یا معمولی است و دارای ویژگی‌های خاصی نیست.
Referring to something that is not remarkable or standard; ordinary.
- noun
noun
معنی(noun):
Any device that is less common than the normal ordinaries
example
معنی(example):
رفتار او در آن زمینه زیرordinary محسوب می‌شد.
مثال:
His behavior was considered subordinary in that context.
معنی(example):
این تیم عملکرد زیرordinary در طول مسابقه داشت.
مثال:
The team showed subordinary performance during the match.
معنی فارسی کلمه subordinary
:
زیرordinary به چیزی اشاره دارد که غیرمعمول یا معمولی است و دارای ویژگی‌های خاصی نیست.
