معنی فارسی subpermanent
B2نیمهدائمی به حالتی اشاره دارد که ماندگاری طولانیتری نسبت به حالت موقت دارد، اما دائمی نیست.
Something that lasts longer than temporary but is not fully permanent.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او تصمیم گرفت یک مدل موی نیمهدائمی بگیرد.
مثال:
She decided to get a subpermanent hairstyle.
معنی(example):
تاتوی نیمه دائمی از تاتوی موقت طولانیتر است اما کاملاً دائمی نیست.
مثال:
Subpermanent tattoos last longer than temporary ones but are not completely permanent.
معنی فارسی کلمه subpermanent
:
نیمهدائمی به حالتی اشاره دارد که ماندگاری طولانیتری نسبت به حالت موقت دارد، اما دائمی نیست.