معنی فارسی subprefect

B1

زیر فرماندار، مقام و مسئول در ساختار مدیریتی که وظایف خاصی را در اجرای سیاست‌ها و برنامه‌ها به عهده دارد.

An official who assists a prefect in administrative duties, often in a school or government context.

example
معنی(example):

زیر فرماندار فعالیت‌های شورای دانش‌آموزی را سازماندهی کرد.

مثال:

The subprefect organized the student council activities.

معنی(example):

به عنوان یک زیر فرماندار، او باید مطمئن می‌شد که قوانین رعایت می‌شوند.

مثال:

As a subprefect, he had to ensure that rules were followed.

معنی فارسی کلمه subprefect

: معنی subprefect به فارسی

زیر فرماندار، مقام و مسئول در ساختار مدیریتی که وظایف خاصی را در اجرای سیاست‌ها و برنامه‌ها به عهده دارد.