معنی فارسی subproctorial

B1

زیرنظارتی به فعالیت‌ها و مسئولیت‌هایی اطلاق می‌شود که توسط یک زیرناظر در یک محیط آزمونی انجام می‌شود.

Related to the duties and responsibilities of a subproctor.

example
معنی(example):

وظایف زیرنظارتی شامل نظارت بر روند امتحان می‌شود.

مثال:

The subproctorial duties include monitoring the exam process.

معنی(example):

او در طول امتحانات میان‌ترم مسئولیت‌های زیرنظارتی را بر عهده گرفت.

مثال:

She took on subproctorial responsibilities during the midterms.

معنی فارسی کلمه subproctorial

: معنی subproctorial به فارسی

زیرنظارتی به فعالیت‌ها و مسئولیت‌هایی اطلاق می‌شود که توسط یک زیرناظر در یک محیط آزمونی انجام می‌شود.