معنی فارسی subpyramidic
B2زیرهرمی، مرتبط با ویژگیهای خاص ساختار هرمی که ممکن است در زمینههای مختلف استفاده شود.
Relating to specific characteristics of pyramid structures that may be applied in various contexts.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
طراحی زیرهرمی پیچیدگی به معماری اضافه میکند.
مثال:
The subpyramidic design adds complexity to the architecture.
معنی(example):
ما اشکال زیرهرمی را در کلاس هنر بررسی کردیم.
مثال:
We studied the subpyramidic forms in the art class.
معنی فارسی کلمه subpyramidic
:
زیرهرمی، مرتبط با ویژگیهای خاص ساختار هرمی که ممکن است در زمینههای مختلف استفاده شود.