معنی فارسی subregions

B1

زیرمنطقه به مناطق کوچکتر و مشخص‌تری اشاره دارد که بخشی از یک منطقه بزرگتر هستند و ممکن است ویژگی‌های خاص خود را داشته باشند.

Smaller divisions of a larger region, often with distinct characteristics.

noun
معنی(noun):

A region that is part of a larger region.

example
معنی(example):

کشور به چندین زیرمنطقه برای مقاصد اداری تقسیم شده است.

مثال:

The country is divided into several subregions for administrative purposes.

معنی(example):

هر زیرمنطقه فرهنگ و ویژگی‌های جمعیتی منحصر به فرد خود را دارد.

مثال:

Each subregion has its own unique culture and demographics.

معنی فارسی کلمه subregions

: معنی subregions به فارسی

زیرمنطقه به مناطق کوچکتر و مشخص‌تری اشاره دارد که بخشی از یک منطقه بزرگتر هستند و ممکن است ویژگی‌های خاص خود را داشته باشند.