معنی فارسی subreligion
B2زیرمذهب، یک دسته یا فرقه از یک مذهب اصلی است که ممکن است آموزهها و آداب و رسوم خاص خود را داشته باشد.
A branch or sect of a larger religion with distinct beliefs and practices.
- NOUN
example
معنی(example):
یک زیرمذهب میتواند از باورهای اصلی یک مذهب بزرگتر شکل بگیرد.
مثال:
A subreligion can develop from the main beliefs of a larger religion.
معنی(example):
بسیاری از افراد زیرمذهبی را تمرین میکنند که بیشتر بر معنویت به جای دکترین تمرکز دارد.
مثال:
Many people practice a subreligion that focuses on spirituality rather than dogma.
معنی فارسی کلمه subreligion
:
زیرمذهب، یک دسته یا فرقه از یک مذهب اصلی است که ممکن است آموزهها و آداب و رسوم خاص خود را داشته باشد.