معنی فارسی subsatellite
B2زیر ماهواره به ماهوارههایی اشاره دارد که در نزدیکی یک ماهواره اصلی یا سیاره قرار دارند.
A satellite that orbits around another satellite or planet closely.
- NOUN
example
معنی(example):
زیر ماهواره به طور نزدیکی به سیاره گردش کرد.
مثال:
The subsatellite orbited the planet closely.
معنی(example):
محققان یک زیر ماهواره راهاندازی کردند تا دادهها درباره شرایط جوی جمعآوری کنند.
مثال:
Researchers launched a subsatellite to gather data on atmospheric conditions.
معنی فارسی کلمه subsatellite
:
زیر ماهواره به ماهوارههایی اشاره دارد که در نزدیکی یک ماهواره اصلی یا سیاره قرار دارند.