معنی فارسی subsibilancy

B1

زبان خاصی که در آن صدا به طرز خاصی تولید می‌شود، معمولاً با توجه به نحوه بیان احساسات.

A quality of speech characterized by a hissing or sibilant sound.

example
معنی(example):

زبان سخنران به داستان کیفیت جالبی اضافه کرد.

مثال:

The subsibilancy of the speaker's voice added an intriguing quality to the story.

معنی(example):

زبان او در خنده‌اش آن را زیباتر کرد.

مثال:

The subsibilancy in her laughter made it sound more melodic.

معنی فارسی کلمه subsibilancy

: معنی subsibilancy به فارسی

زبان خاصی که در آن صدا به طرز خاصی تولید می‌شود، معمولاً با توجه به نحوه بیان احساسات.