معنی فارسی subsistence money

B1

پول یا دستمزد مختص تامین نیازهای معیشتی روزمره.

Money allocated to cover basic living expenses.

example
معنی(example):

او پول معیشتی را برای کمک به هزینه‌های روزانه‌اش دریافت کرد.

مثال:

She received subsistence money to help with her daily expenses.

معنی(example):

این برنامه پول معیشتی برای دانشجویان تحصیل در خارج از کشور را ارائه می‌دهد.

مثال:

The program offers subsistence money for students studying abroad.

معنی فارسی کلمه subsistence money

: معنی subsistence money به فارسی

پول یا دستمزد مختص تامین نیازهای معیشتی روزمره.