معنی فارسی subsocial
B1اجتماعی فرعی، به گروهها و تعاملات اجتماعی که در سطحی چالشبرانگیزتر از معمول وجود دارد اشاره دارد.
Relating to smaller social groups or interactions within a larger society.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
زیر فرهنگ تعداد زیادی گروه اجتماعی با علایق مختلف داشت.
مثال:
The subculture had many subsocial groups with different interests.
معنی(example):
این فعالیتهای اجتماعی فرعی به مردم کمک میکند تا در مورد علایق مشترک ارتباط برقرار کنند.
مثال:
These subsocial activities help people connect over shared hobbies.
معنی فارسی کلمه subsocial
:
اجتماعی فرعی، به گروهها و تعاملات اجتماعی که در سطحی چالشبرانگیزتر از معمول وجود دارد اشاره دارد.