معنی فارسی substage
B2مرحله فرعی به یک قسمت کوچکتر و مشخص از یک مرحله بزرگتر اشاره دارد.
A distinct phase or level in a larger process or development.
- noun
noun
معنی(noun):
The stage, below the main stage of a microscope, to which attachments are fixed.
معنی(noun):
A stage making up part of a larger stage.
example
معنی(example):
مرحله فرعی پروژه برای موفقیت آن حیاتی است.
مثال:
The substage of the project is crucial for its success.
معنی(example):
در زیست‌شناسی، مرحله فرعی به مرحله خاصی در توسعه اشاره دارد.
مثال:
In biology, the substage refers to a specific phase in development.
معنی فارسی کلمه substage
:
مرحله فرعی به یک قسمت کوچکتر و مشخص از یک مرحله بزرگتر اشاره دارد.
