معنی فارسی substantiation

B2

توجیه، اثبات یک ادعا یا نظریه با شواهد و مدارک.

The act of providing evidence or support for a claim or theory.

example
معنی(example):

دانشمند با شواهد قوی، توجیهی برای نظریه‌اش ارائه داد.

مثال:

The scientist provided substantiation for her theory with solid evidence.

معنی(example):

توجیه او درباره ادعا با شک و تردید مواجه شد.

مثال:

His substantiation of the claim was met with skepticism.

معنی فارسی کلمه substantiation

: معنی substantiation به فارسی

توجیه، اثبات یک ادعا یا نظریه با شواهد و مدارک.