معنی فارسی substantify
B1توجیه کردن، ارائه مدارک و شواهد برای اثبات یا تأیید یک ادعا.
To provide evidence or support to validate a claim or theory.
- VERB
example
معنی(example):
این مطالعه به دنبال توجیه روابط بین رژیم غذایی و سلامت است.
مثال:
The study aims to substantify the relationship between diet and health.
معنی(example):
آنها به شواهدی برای توجیه توصیههای خود نیاز داشتند.
مثال:
They needed to substantify their recommendations with data.
معنی فارسی کلمه substantify
:
توجیه کردن، ارائه مدارک و شواهد برای اثبات یا تأیید یک ادعا.