معنی فارسی subterraneity
B2زیرزمینی بودن، به حالت یا ویژگی چیزی که در زیر سطح زمین قرار دارد اشاره دارد.
The state or quality of being underground.
- NOUN
example
معنی(example):
زیرزمینی بودن غار یک اکوسیستم منحصر به فرد ایجاد کرد.
مثال:
The subterraneity of the cave created a unique ecosystem.
معنی(example):
دانشمندان به بررسی زیرزمینی بودن شکلهای مختلف زمینشناسی میپردازند.
مثال:
Scientists study the subterraneity of different geological formations.
معنی فارسی کلمه subterraneity
:
زیرزمینی بودن، به حالت یا ویژگی چیزی که در زیر سطح زمین قرار دارد اشاره دارد.