معنی فارسی subthalamic

B1

بخشی از مغز که در کنترل حرکات و تنظیم رفتارها نقش دارد.

Relating to the subthalamus, a vital area in the brain involved in regulating movements.

example
معنی(example):

هسته سوب‌تالامیک نقش کلیدی در کنترل حرکتی دارد.

مثال:

The subthalamic nucleus plays a key role in motor control.

معنی(example):

در بیماری پارکینسون، ناحیه سوب‌تالامیک معمولاً هدف درمان قرار می‌گیرد.

مثال:

In Parkinson's disease, the subthalamic area is often targeted for treatment.

معنی فارسی کلمه subthalamic

: معنی subthalamic به فارسی

بخشی از مغز که در کنترل حرکات و تنظیم رفتارها نقش دارد.