معنی فارسی subvertical

B2

به طور عمودی ولی در یک زاویه خاص، معمولاً در معماری یا طراحی.

In a vertical orientation but at a specific angle, often in architecture or design.

example
معنی(example):

طراحی شامل خطوط رو به پایین بود تا ظاهری مدرن ایجاد کند.

مثال:

The design featured subvertical lines for a modern look.

معنی(example):

ما پس از باران‌ها شاهد رشد عمودی در گیاهان بودیم.

مثال:

We observed subvertical growth in the plants after the rains.

معنی فارسی کلمه subvertical

: معنی subvertical به فارسی

به طور عمودی ولی در یک زاویه خاص، معمولاً در معماری یا طراحی.