معنی فارسی subvestment
B2سرمایهگذاری جانبی، نوعی از سرمایهگذاری که معمولاً در راستای سرمایهگذاری اصلی صورت میگیرد.
An investment made in addition to a primary investment.
- NOUN
example
معنی(example):
او در تحصیلات خود سرمایهگذاری جانبی کرد.
مثال:
She made a subvestment in her education.
معنی(example):
شرکت بر روی استراتژیهای سرمایهگذاری جانبی تمرکز کرد.
مثال:
The company focused on subvestment strategies.
معنی فارسی کلمه subvestment
:
سرمایهگذاری جانبی، نوعی از سرمایهگذاری که معمولاً در راستای سرمایهگذاری اصلی صورت میگیرد.