معنی فارسی succinamate
B2نوعی ترکیب شیمیایی که در فرآیندهای متابولیکی خاص بهویژه در تنفس سلولی دخالت دارد.
A chemical compound involved in specific metabolic processes, particularly in cellular respiration.
- NOUN
example
معنی(example):
سوکینامات در تنفس سلولی نقش دارد.
مثال:
Succinamate plays a role in cellular respiration.
معنی(example):
این مطالعه بخشی از اهمیت سوکینامات را در تولید انرژی مشخص کرد.
مثال:
The study highlighted the importance of succinamate in energy production.
معنی فارسی کلمه succinamate
:
نوعی ترکیب شیمیایی که در فرآیندهای متابولیکی خاص بهویژه در تنفس سلولی دخالت دارد.