معنی فارسی succinum

B1

ساکینوم به ماده‌ای گفته می‌شود که در اثر fossilization درختان تولید می‌شود و به کهربا معروف است.

A substance known as amber formed from fossilized tree resin.

example
معنی(example):

ساکینوم یک اصطلاح دیگر برای کهرباست.

مثال:

Succinum is another term for amber.

معنی(example):

او یک گردنبند ساخته شده از ساکینوم داشت.

مثال:

She wore a necklace made of succinum.

معنی فارسی کلمه succinum

: معنی succinum به فارسی

ساکینوم به ماده‌ای گفته می‌شود که در اثر fossilization درختان تولید می‌شود و به کهربا معروف است.