معنی فارسی suck off

B1

مصرف کامل یا یا مکیدن چیزی به طور کامل، معمولاً به صورت منفی اشاره به از بین بردن تمام محتوا دارد.

To extract or remove liquid by suction.

verb
معنی(verb):

To perform oral sex (fellatio or cunnilingus) on.

مثال:

You might think your boyfriend's straight, but he sucked me off last night.

example
معنی(example):

او تصمیم گرفت که باقی‌مانده‌ی آبمیوه را از جعبه بمکد.

مثال:

He decided to suck off the remainder of the juice from the carton.

معنی(example):

مکانییک مجبور شد روغن را از موتور بمکد.

مثال:

The mechanic had to suck off the oil from the engine.

معنی فارسی کلمه suck off

: معنی suck off به فارسی

مصرف کامل یا یا مکیدن چیزی به طور کامل، معمولاً به صورت منفی اشاره به از بین بردن تمام محتوا دارد.