معنی فارسی sudatory
B1تعریف: مربوط به عرق کردن یا غدد عرق.
Of or relating to the secretion of sweat.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
غدد عرق در حفظ دمای بدن بسیار ضروری هستند.
مثال:
The sudatory glands are essential for maintaining body temperature.
معنی(example):
او در کلاس زیستشناسی خود در مورد سیستم عرق توضیحاتی دریافت کرد.
مثال:
He learned about the sudatory system in his biology class.
معنی فارسی کلمه sudatory
:
تعریف: مربوط به عرق کردن یا غدد عرق.