معنی فارسی suffixed
B1وضعیتی که در آن یک پسوند به یک کلمه افزوده میشود.
Describes a word that has had a suffix added to it.
- verb
verb
معنی(verb):
To append (something) to the end of something else.
example
معنی(example):
کلمات میتوانند با پسوند اضافه شوند تا معانی جدیدی ایجاد کنند.
مثال:
Words can be suffixed to create new meanings.
معنی(example):
واژه «خوشحالی» از کلمه «خوشحال» suffixed شده است.
مثال:
The term 'happiness' is suffixed from the word 'happy'.
معنی فارسی کلمه suffixed
:
وضعیتی که در آن یک پسوند به یک کلمه افزوده میشود.