معنی فارسی suffragate

B1

عمل کمک به اسقف یا رهبری در کلیسا.

To assist or aid in ecclesiastical duties.

example
معنی(example):

آنها برنامه‌ریزی کردند که به اسقف جدید کمک کنند.

مثال:

They planned to suffragate the new bishop.

معنی(example):

کمک‌کشیش به معنای کمک به وظایف کلیسایی است.

مثال:

To suffragate means to assist in ecclesiastical duties.

معنی فارسی کلمه suffragate

: معنی suffragate به فارسی

عمل کمک به اسقف یا رهبری در کلیسا.