معنی فارسی suffragial

B2

سافراژیال، مربوط به حقوق رأی برای زنان و جنبش‌های مرتبط با آن.

Relating to the suffrage movement; associated with the right to vote.

example
معنی(example):

مبارزات سافراجیالی گذشته جامعه مدرن را شکل داده است.

مثال:

The suffragial struggles of the past have shaped modern society.

معنی(example):

تلاش‌های سافراجیالی او جایگاهی در تاریخ به او داد.

مثال:

Her suffragial efforts earned her a place in history.

معنی فارسی کلمه suffragial

: معنی suffragial به فارسی

سافراژیال، مربوط به حقوق رأی برای زنان و جنبش‌های مرتبط با آن.