معنی فارسی suffusedly

B2

به طرز سافوشیده، به معنای پخش شدن یا پنهان شدن یکنواخت نور یا احساسات در فضا.

In a manner that is spread or infused uniformly; often used to describe light or emotion.

example
معنی(example):

او با خوشحالی به طور سافوشیده لبخند زد.

مثال:

She smiled suffusedly with happiness.

معنی(example):

اتاق به طور سافوشیده با نور ملایم شمع روشن شده بود.

مثال:

The room was suffusedly lit by the soft glow of candlelight.

معنی فارسی کلمه suffusedly

: معنی suffusedly به فارسی

به طرز سافوشیده، به معنای پخش شدن یا پنهان شدن یکنواخت نور یا احساسات در فضا.