معنی فارسی sufi

C1

صوفی، فردی که به عرفان اسلامی می‌پردازد و تمرکز بر تجربیات شخصی معنوی دارد.

A member of a mystical Islamic belief system.

example
معنی(example):

صوفی‌ها نوعی عرفان را در اسلام تمرین می‌کنند.

مثال:

Sufis practice a mystical form of Islam.

معنی(example):

موسیقی صوفی جو روحانی را ایجاد کرد.

مثال:

The Sufi music created a spiritual atmosphere.

معنی فارسی کلمه sufi

: معنی sufi به فارسی

صوفی، فردی که به عرفان اسلامی می‌پردازد و تمرکز بر تجربیات شخصی معنوی دارد.